معنی فارسی axiopisty
B1اصطلاح غیررایج که به اصول و بنیانهای یک نظریه اشاره دارد.
The philosophy regarding the foundation of valid reasoning.
- NOUN
example
معنی(example):
مبانی او در axiopisty، پایهای محکم برای ادعاهایش فراهم کرد.
مثال:
Her axiopisty provided a strong foundation for her arguments.
معنی(example):
بحث با axiopisty او غنیتر شد.
مثال:
The debate was enriched by his axiopisty.
معنی فارسی کلمه axiopisty
:
اصطلاح غیررایج که به اصول و بنیانهای یک نظریه اشاره دارد.