معنی فارسی babelic
B1بابلک، به معنای ویژگی یا کیفیتی که اشاره به سردرگمی و بینظمی دارد.
Characterized by confusion or chaos; often used to describe disordered narratives.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
داستانهای بابلک اغلب منعکسکننده هرج و مرج زندگی مدرن هستند.
مثال:
Babelic tales often mirror the chaos of modern life.
معنی(example):
این فیلم دارای کیفیت بابلک بود که دنبال کردن آن را دشوار میکرد.
مثال:
The film had a babelic quality, making it difficult to follow.
معنی فارسی کلمه babelic
:
بابلک، به معنای ویژگی یا کیفیتی که اشاره به سردرگمی و بینظمی دارد.