معنی فارسی babelish

B1

بابل‌مانند، به معنای به وجود آوردن سردرگمی و بی‌نظمی در ارتباط.

Creating a sense of confusion and disorder in communication.

example
معنی(example):

جلسه دارای جوی بابل‌مانند بود که تمرکز را سخت می‌کرد.

مثال:

The meeting had a babelish atmosphere, making it hard to concentrate.

معنی(example):

نظرهای او بابل‌مانند و گیج‌کننده برای حضار بود.

مثال:

Her comments were babelish and confusing for the audience.

معنی فارسی کلمه babelish

: معنی babelish به فارسی

بابل‌مانند، به معنای به وجود آوردن سردرگمی و بی‌نظمی در ارتباط.