معنی فارسی baby tooth
A1دندانهایی که در دوران کودکی رشد میکنند و معمولاً بعد از چند سال میافتند.
The first set of teeth that children grow, which are eventually replaced by permanent teeth.
- noun
noun
معنی(noun):
A tooth which will be replaced as a child ages, as opposed to an adult permanent tooth; a milk tooth
example
معنی(example):
کودک ديروز اولین دندان شیری خود را از دست داد.
مثال:
The child lost her first baby tooth yesterday.
معنی(example):
دندانهای شیری در نهایت میافتند تا جا برای دندانهای دائمی باز شود.
مثال:
Baby teeth will eventually fall out to make way for adult teeth.
معنی فارسی کلمه baby tooth
:
دندانهایی که در دوران کودکی رشد میکنند و معمولاً بعد از چند سال میافتند.