معنی فارسی babywearing
A2عمل حمل نوزاد در یک وسیله خاص که به والدین اجازه میدهد تا در حین حمل نوزاد دست آزاد داشته باشند.
The practice of carrying a baby in a sling or carrier to promote bonding and convenience.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of wearing a child, carrying them close to the body.
example
معنی(example):
بچهداری به والدین این امکان را میدهد که نوزادانشان را نزدیک نگه دارند.
مثال:
Babywearing allows parents to keep their babies close.
معنی(example):
بسیاری از والدین به خاطر راحتی از بچهداری لذت میبرند.
مثال:
Many parents enjoy babywearing for convenience.
معنی فارسی کلمه babywearing
:
عمل حمل نوزاد در یک وسیله خاص که به والدین اجازه میدهد تا در حین حمل نوزاد دست آزاد داشته باشند.