معنی فارسی back-to-front

B2

به ترتیب اشتباه، به طوری که جلو و عقب عوض شده‌اند.

In a reversed position or order.

example
معنی(example):

او به اشتباه پیراهنش را به‌صورت وارونه پوشید.

مثال:

He wore his shirt back-to-front by mistake.

معنی(example):

کتاب به‌صورت وارونه بر روی قفسه قرار گرفته بود.

مثال:

The book was placed back-to-front on the shelf.

معنی فارسی کلمه back-to-front

: معنی back-to-front به فارسی

به ترتیب اشتباه، به طوری که جلو و عقب عوض شده‌اند.