معنی فارسی backwardness
B2عقبماندگی، وضعیتی است که در آن یک منطقه یا جامعه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی پیشرفت چندانی نداشته باشد.
A state of being behind in development and progress, socially or economically.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being backward.
معنی(noun):
Reluctance.
example
معنی(example):
عقبماندگی برخی مناطق میتواند تحت تأثیر کمبود آموزش باشد.
مثال:
The backwardness of some regions can be affected by lack of education.
معنی(example):
آنها در حال کار بر روی کاهش عقبماندگی در مناطق روستایی هستند.
مثال:
They are working to reduce the backwardness in rural areas.
معنی فارسی کلمه backwardness
:
عقبماندگی، وضعیتی است که در آن یک منطقه یا جامعه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی پیشرفت چندانی نداشته باشد.