معنی فارسی backburnered

B1

به وضعیتی اشاره می‌کند که یک پروژه یا ایده به دلیل کم‌اهمیتی یا فوریتی به تعویق افتاده باشد.

Refers to a situation where a project or idea has been postponed due to its lesser importance or urgency.

verb
معنی(verb):

To relegate to a lower priority

example
معنی(example):

این ابتکار عمل بعد از تغییر رهبری در حالت دلتنگی قرار گرفت.

مثال:

The initiative was backburnered after the leadership changed.

معنی(example):

او احساس بدی کرد که ایده‌هایش در جلسه در حالت دلتنگی قرار گرفت.

مثال:

She felt bad that her ideas were backburnered during the meeting.

معنی فارسی کلمه backburnered

: معنی backburnered به فارسی

به وضعیتی اشاره می‌کند که یک پروژه یا ایده به دلیل کم‌اهمیتی یا فوریتی به تعویق افتاده باشد.