معنی فارسی backscratching

B2

کمک به یکدیگر به صورت متقابل در مقابل دریافت کمک مشابه.

Reciprocity of helping each other, often to gain favors in return.

verb
معنی(verb):

To scratch one's or another's back.

معنی(verb):

To engage in a reciprocal action.

example
معنی(example):

گاهی اوقات دوستان در انجام کارهای متقابل کمک می‌کنند.

مثال:

Sometimes friends engage in backscratching, helping each other out for favors.

معنی(example):

کمک‌های متقابل در سیاست می‌تواند به اتحادهای پیچیده‌ای منجر شود.

مثال:

The backscratching in politics can lead to complicated alliances.

معنی فارسی کلمه backscratching

: معنی backscratching به فارسی

کمک به یکدیگر به صورت متقابل در مقابل دریافت کمک مشابه.