معنی فارسی badgeman

B2

شخصی که مسئول توزیع یا مدیریت نشان‌ها و کارت‌های شناسایی است.

A person responsible for managing and distributing identification badges.

example
معنی(example):

مدیریت نشان، عناوین شناسایی را در کنفرانس توزیع کرد.

مثال:

The badgeman distributed ID badges at the conference.

معنی(example):

به عنوان یک بدجمن، او اطمینان حاصل کرد که همه شناسایی خود را دارند.

مثال:

As a badgeman, he ensured everyone had their identification.

معنی فارسی کلمه badgeman

: معنی badgeman به فارسی

شخصی که مسئول توزیع یا مدیریت نشان‌ها و کارت‌های شناسایی است.