معنی فارسی bakie
B1یک نوع خوراکی کوچک و شیرینی که معمولاً پخته میشود.
A small baked good, often sweet, typically enjoyed as a snack.
- NOUN
example
معنی(example):
بکی خوراکی کوچک پختهشده است که معمولاً همراه با چای خورده میشود.
مثال:
A bakie is a small baked treat, often enjoyed with tea.
معنی(example):
او یک دسته بکی برای جمع شدن بعد از ظهر درست کرد.
مثال:
She made a batch of bakies for the afternoon gathering.
معنی فارسی کلمه bakie
:
یک نوع خوراکی کوچک و شیرینی که معمولاً پخته میشود.