معنی فارسی baldachined
B2بالشدار، به معنای این است که چیزی به طور تزئینی با پارچهای نرم و شیک پوشیده شده باشد.
Adorned with a decorative canopy or covering, often used in a ceremonial context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محراب با مخمل غنی بالشدار شد.
مثال:
The altar was baldachined with rich velvet.
معنی(example):
مراسم سلطنتی زیر سایه یک بالاش دار برگزار شد.
مثال:
The royal ceremony was held underneath a baldachined canopy.
معنی فارسی کلمه baldachined
:
بالشدار، به معنای این است که چیزی به طور تزئینی با پارچهای نرم و شیک پوشیده شده باشد.