معنی فارسی balded
B1کچل شده، به حالت کچل شدن اشاره دارد که معمولاً در اثر عوامل ژنتیکی یا طبیعی رخ میدهد.
Having lost hair, especially on the scalp.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به سرعت به دلیل ژنتیک کچل شد.
مثال:
He balded quickly due to genetics.
معنی(example):
بسیاری از مردان تا سی سالگی کچل میشوند.
مثال:
Many men balded by their thirties.
معنی فارسی کلمه balded
:
کچل شده، به حالت کچل شدن اشاره دارد که معمولاً در اثر عوامل ژنتیکی یا طبیعی رخ میدهد.