معنی فارسی balden

B1

بالتن، اصطلاحی برای اشاره به فردی که کچل بوده و معمولاً حکمت یا تجربه دارد.

A term used to describe a person who is bald and often seen as wise.

example
معنی(example):

ظاهر او به عنوان کچل و حکیم توصیف شد.

مثال:

His appearance was described as balden and wise.

معنی(example):

مرد کچل مشاوره‌های عالی‌ای داد.

مثال:

The balden man gave great advice.

معنی فارسی کلمه balden

: معنی balden به فارسی

بالتن، اصطلاحی برای اشاره به فردی که کچل بوده و معمولاً حکمت یا تجربه دارد.