معنی فارسی baldpated
B1کچل، به فردی اطلاق میشود که تمام یا بخشی از موهای سرش را از دست داده است.
Having a bald head; lacking hair.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد کچل کلاهی به سر گذاشته بود تا از آفتاب محافظت کند.
مثال:
The baldpated man wore a hat to protect from the sun.
معنی(example):
او به عنوان دانشمندی کچل در دانشگاه شناخته میشد.
مثال:
He was known as the baldpated scholar in the university.
معنی فارسی کلمه baldpated
:
کچل، به فردی اطلاق میشود که تمام یا بخشی از موهای سرش را از دست داده است.