معنی فارسی baldpatedness

B1

کچلی، وضعیتی است که در آن فرد به دلیل فقدان مو، ظاهر کچل پیدا می‌کند.

The state or condition of being bald.

example
معنی(example):

کچلی او با بالا رفتن سن بیشتر قابل مشاهده شد.

مثال:

His baldpatedness became more noticeable with age.

معنی(example):

کچلی بخشی از ویژگی‌های خانوادگی او بود.

مثال:

The baldpatedness was an aspect of his family traits.

معنی فارسی کلمه baldpatedness

: معنی baldpatedness به فارسی

کچلی، وضعیتی است که در آن فرد به دلیل فقدان مو، ظاهر کچل پیدا می‌کند.