معنی فارسی balkier
B2مقایسهای نسبت به 'لجباز' که به طور خاص به حالتی حتی بیشتر از آن اشاره دارد.
More reluctant to proceed or cooperate than something else.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Refusing to proceed or cooperate.
مثال:
a balky horse
example
معنی(example):
مدل جدید در روشن شدن نسبت به مدل قبلی لجبازتر است.
مثال:
The new model is balkier than the previous one when it comes to starting.
معنی(example):
لجبازی او در طول مذاکرات همه را متعجب کرد.
مثال:
Her balkier behavior during negotiations surprised everyone.
معنی فارسی کلمه balkier
:
مقایسهای نسبت به 'لجباز' که به طور خاص به حالتی حتی بیشتر از آن اشاره دارد.