معنی فارسی balladise

B1

عمل تبدیل تجربه یا داستان به شکل بالاد، نوعی شعر که داستانی را روایت می‌کند.

To turn an experience or story into a ballad, a form of verse that tells a narrative.

example
معنی(example):

نویسنده تصمیم گرفت تجربیات خود را به یک شعر بالاد تبدیل کند.

مثال:

The writer decided to balladise her experiences into a poem.

معنی(example):

او می‌خواست داستان‌های کودکی‌اش را به بالاد تبدیل کند.

مثال:

He wanted to balladise the tales of his childhood.

معنی فارسی کلمه balladise

: معنی balladise به فارسی

عمل تبدیل تجربه یا داستان به شکل بالاد، نوعی شعر که داستانی را روایت می‌کند.