معنی فارسی ballam
B1اصطلاحی برای بازی یا فعالیتی سرگرمکننده معمولاً میان کودکان یا در محافل اجتماعی.
A term for a playful or entertaining activity, typically among children or in social gatherings.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان در پارک بالام بازی کردند.
مثال:
The children played ballam in the park.
معنی(example):
ما شنیدیم که آنها در کنار رودخانه آهنگهای بالام میخوانند.
مثال:
We heard them sing ballam songs near the river.
معنی فارسی کلمه ballam
:
اصطلاحی برای بازی یا فعالیتی سرگرمکننده معمولاً میان کودکان یا در محافل اجتماعی.