معنی فارسی ballastage
B1بالاستی: وزن جهت متعادل کردن و پایداری.
Ballastage: weight used to provide stability and balance.
- NOUN
example
معنی(example):
بالاستی کشتی آن را در آب متعادل نگه داشت.
مثال:
The ship's ballastage kept it balanced in the water.
معنی(example):
بالاستی مناسب برای ایمنی در دریا حیاتی است.
مثال:
Proper ballastage is crucial for safety at sea.
معنی فارسی کلمه ballastage
:
بالاستی: وزن جهت متعادل کردن و پایداری.