معنی فارسی balloonful
B1حجم یک بادکنک پر شده با گاز یا هوا.
The amount or volume contained in a balloon when it is filled.
- NOUN
example
معنی(example):
او بادکنک را از هلیوم پر کرد.
مثال:
He filled the balloonful of helium.
معنی(example):
بادکنکی پر از هوا به بالا رفت.
مثال:
The balloonful of air floated away.
معنی فارسی کلمه balloonful
:
حجم یک بادکنک پر شده با گاز یا هوا.