معنی فارسی ballute
B2نوعی چتر نجات که به مچاله شدن در هوا کمک میکند.
A device used to slow down the descent of an object through the atmosphere
- NOUN
example
معنی(example):
تیم از یک بالوت برای فرود نرم فضاپیما استفاده کرد.
مثال:
The team used a ballute to help land the spacecraft gently.
معنی(example):
استفاده از بالوت میتواند سرعت پایین آمدن را به طور قابل توجهی کاهش دهد.
مثال:
Using a ballute can reduce the speed of descent significantly.
معنی فارسی کلمه ballute
:
نوعی چتر نجات که به مچاله شدن در هوا کمک میکند.