معنی فارسی balsamy

B1

بالسامید به معنای عطری و یا مطبوعی شبیه به صمغ بالسام است.

Having the fragrance or soothing qualities of balsam.

example
معنی(example):

عطر بالسامید فضای اتاق را با گرما پر کرد.

مثال:

The balsamy scent filled the room with warmth.

معنی(example):

او از روغن بالسامید استفاده کرد که او را آرام کرد.

مثال:

He wore a balsamy oil that made him feel relaxed.

معنی فارسی کلمه balsamy

: معنی balsamy به فارسی

بالسامید به معنای عطری و یا مطبوعی شبیه به صمغ بالسام است.