معنی فارسی banditry

B2

باندیسم به فعالیت‌های غیرقانونی و دزدی اطلاق می‌شود که معمولاً با تهدید و خشونت همراه است.

The act of engaging in banditry; robbery and violence, particularly in rural areas.

example
معنی(example):

باندیسم معمولاً با عدم قانون‌مداری در مناطق دورافتاده مرتبط است.

مثال:

Banditry is often associated with lawlessness in remote regions.

معنی(example):

دولت اقداماتی برای مبارزه با باندیسم در مناطق روستایی انجام داد.

مثال:

The government took measures to combat banditry in the countryside.

معنی فارسی کلمه banditry

: معنی banditry به فارسی

باندیسم به فعالیت‌های غیرقانونی و دزدی اطلاق می‌شود که معمولاً با تهدید و خشونت همراه است.