معنی فارسی bandoleered
B1بندوله کردن به معنای بستهبندی یا ساماندهی تجهیزات و لوازم به شکلی منظم و کارآمد است.
To arrange or secure equipment or supplies neatly, often for a purpose.
- VERB
example
معنی(example):
او تمام تجهیزاتش را برای پیادهروی بندوله کرد.
مثال:
He bandoleered all his equipment for the hike.
معنی(example):
آنها قبل از سفر اکتشافی، تجهیزات را بندوله کردند.
مثال:
They bandoleered the supplies before the expedition.
معنی فارسی کلمه bandoleered
:
بندوله کردن به معنای بستهبندی یا ساماندهی تجهیزات و لوازم به شکلی منظم و کارآمد است.