معنی فارسی bang for one's buck

B2

دریافت بهترین ارزش یا نتیجه در ازای هزینه پرداختی.

To receive good value for the money spent.

example
معنی(example):

می‌خواهم هنگام خرید، بهترین ارزش را دریافت کنم.

مثال:

I want to get the most bang for my buck when shopping.

معنی(example):

با این معامله واقعاً بهترین نتیجه را می‌گیرید.

مثال:

You really get a bang for your buck with this deal.

معنی فارسی کلمه bang for one's buck

:

دریافت بهترین ارزش یا نتیجه در ازای هزینه پرداختی.