معنی فارسی bankrupcy

B1

ورشکستگی، وضعیتی است که یک فرد یا شرکت نمی‌تواند بدهی‌های خود را پرداخت کند و به موجب آن تحت قوانین خاصی قرار می‌گیرد.

The state of being bankrupt; legal status for a person or entity that cannot repay the debts it owes.

example
معنی(example):

شرکت به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی‌ها، درخواست ورشکستگی کرد.

مثال:

The company filed for bankruptcy after failing to pay its debts.

معنی(example):

ورشکستگی می‌تواند برای برخی از کسب‌وکارها یک شروع جدید باشد.

مثال:

Bankruptcy can be a fresh start for some businesses.

معنی فارسی کلمه bankrupcy

: معنی bankrupcy به فارسی

ورشکستگی، وضعیتی است که یک فرد یا شرکت نمی‌تواند بدهی‌های خود را پرداخت کند و به موجب آن تحت قوانین خاصی قرار می‌گیرد.