معنی فارسی bankruptism
B1ورشکستگی، به عنوان یک روند یا وضعیت اقتصادی، به بررسی اثرات اجتماعی و مالی آن بر افراد و شرکتها میپردازد.
The condition or philosophy that discusses or relates to bankruptcy as a social or economic phenomenon.
- NOUN
example
معنی(example):
ورشکستگی به طور معمول در مطالعات اقتصادی مورد بحث قرار میگیرد.
مثال:
Bankruptism is often discussed in economic studies.
معنی(example):
مفهوم ورشکستگی سوالات مهمی در مورد تنظیمات مالی ایجاد میکند.
مثال:
The concept of bankruptism raises important questions about financial regulation.
معنی فارسی کلمه bankruptism
:
ورشکستگی، به عنوان یک روند یا وضعیت اقتصادی، به بررسی اثرات اجتماعی و مالی آن بر افراد و شرکتها میپردازد.