معنی فارسی barble
B1باربل، به معنای چیزی که در زیر آب دیده میشود، معمولاً با اشاره به نوع خاصی از ماهی یا رفتار آن.
A term that may refer to a specific kind of fish or a technique in a particular context.
- OTHER
example
معنی(example):
ماهیها در علفهای انبوه باربل بودند.
مثال:
The fish were barble in the dense weeds.
معنی(example):
او از تکنیک باربل برای بهبود آثار هنریاش استفاده کرد.
مثال:
She used a barble technique to enhance her artwork.
معنی فارسی کلمه barble
:
باربل، به معنای چیزی که در زیر آب دیده میشود، معمولاً با اشاره به نوع خاصی از ماهی یا رفتار آن.