معنی فارسی barblet

A2

باربلت، کوچک‌ترین فرم یا نوعی از باربل که به تازگی به وجود آمده است.

A diminutive form of barble, typically referring to young or small specimens.

example
معنی(example):

باربلت کوچک به سرعت در آکواریوم شنا می‌کرد.

مثال:

The tiny barblet swam swiftly in the aquarium.

معنی(example):

او رشد باربلت را در طول ماه‌ها مطالعه کرد.

مثال:

She studied the growth of the barblet over the months.

معنی فارسی کلمه barblet

: معنی barblet به فارسی

باربلت، کوچک‌ترین فرم یا نوعی از باربل که به تازگی به وجود آمده است.