معنی فارسی bardily
B1باردی، به شیوه یا سبک بارد، در این زمینه به هنر نقالی و داستانگویی اشاره دارد.
In a manner characteristic of a bard; often poetic or musical in nature.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور باردی در جشنواره صحبت کرد و مخاطبان را با داستانهایش مجذوب کرد.
مثال:
He spoke bardily at the festival, captivating the audience with his tales.
معنی(example):
لحنهای باردی در سخنرانی او، استعداد هنریاش را نشان میداد.
مثال:
The bardily accents of his speech highlighted his artistic flair.
معنی فارسی کلمه bardily
:
باردی، به شیوه یا سبک بارد، در این زمینه به هنر نقالی و داستانگویی اشاره دارد.