معنی فارسی bare one's fangs
B2به نمایش گذاشتن دندانها به نشانه تهدید یا خشم.
To show one's teeth as a sign of aggression or anger.
- IDIOM
example
معنی(example):
زمانی که سگ احساس خطر کرد، دندانهایش را به نمایش گذاشت.
مثال:
The dog bared its fangs when it felt threatened.
معنی(example):
او در حین بحث دندانهایش را به نمایش گذاشت و خشمش را نشان داد.
مثال:
He bared his fangs during the argument, showing his anger.
معنی فارسی کلمه bare one's fangs
:به نمایش گذاشتن دندانها به نشانه تهدید یا خشم.