معنی فارسی barely-there
B1چیزی که بهسختی قابل مشاهده است یا پوشش کمی دارد.
Having very little material or coverage; minimalistic.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در ساحل یک مایوی بهسختی-وجود داشت پوشیده بود.
مثال:
She wore a barely-there swimsuit at the beach.
معنی(example):
آرایش بهسختی-وجود داشت طبیعی به نظر میرسید.
مثال:
The barely-there makeup looked natural.
معنی فارسی کلمه barely-there
:
چیزی که بهسختی قابل مشاهده است یا پوشش کمی دارد.