معنی فارسی bares
B1 /bɛɹz/عریان میکند؛ نمایش یا افشای چیزی بهطور واضح، بهویژه احساسات یا افکار.
To reveal or make something visible; often used in the context of feelings.
- verb
verb
معنی(verb):
To uncover; to reveal.
مثال:
She bared her teeth at him.
example
معنی(example):
او هنگام نوشتن شعر، روحش را عریان میکند.
مثال:
He bares his soul when he writes poetry.
معنی(example):
او احساساتش را بهطور علنی در گفتگوها نشان میدهد.
مثال:
She bares her feelings openly in conversation.
معنی فارسی کلمه bares
:
عریان میکند؛ نمایش یا افشای چیزی بهطور واضح، بهویژه احساسات یا افکار.