معنی فارسی barkless

B1

صفتی برای توصیف د犬ی که پارس نمی‌کند.

Describing a dog that does not bark at all.

example
معنی(example):

سگ بدون پارس به طرز شگفت‌انگیزی ساکت بود.

مثال:

The barkless dog was surprisingly quiet.

معنی(example):

داشتن یک نژاد بدون پارس می‌تواند تسکین دهنده باشد.

مثال:

Having a barkless breed can be a relief.

معنی فارسی کلمه barkless

: معنی barkless به فارسی

صفتی برای توصیف د犬ی که پارس نمی‌کند.