معنی فارسی barnlike

B1

شبیه به انبار، به ویژه در زمینه شکل و ساختار آن.

Resembling a barn, especially in shape and construction.

example
معنی(example):

این سازه خیلی شبیه انبار بود با دیوارهای چوبی‌اش.

مثال:

The structure was very barnlike with its wooden walls.

معنی(example):

آنها یک پناهگاه شبیه انبار برای حیوانات ساختند.

مثال:

They built a barnlike shelter for the animals.

معنی فارسی کلمه barnlike

: معنی barnlike به فارسی

شبیه به انبار، به ویژه در زمینه شکل و ساختار آن.