معنی فارسی barnman
B2انباردار، شخصی که مسئولیت مدیریت و نگهداری انبارها و حیوانات را دارد.
A person responsible for managing a barn and caring for the animals.
- NOUN
example
معنی(example):
انباردار به همه حیوانات در مزرعه رسیدگی میکرد.
مثال:
The barnman took care of all the animals on the farm.
معنی(example):
انبارداری نیاز به کار سخت و فداکاری دارد.
مثال:
Being a barnman requires hard work and dedication.
معنی فارسی کلمه barnman
:
انباردار، شخصی که مسئولیت مدیریت و نگهداری انبارها و حیوانات را دارد.