معنی فارسی baromotor
B1باروموتور، دستگاهی برای اندازهگیری فشار جوی که در کاربردهای مختلف علمی استفاده میشود.
An instrument for measuring atmospheric pressure changes.
- NOUN
example
معنی(example):
باروموتور تغییرات فشار جوی را اندازهگیری میکند.
مثال:
The baromotor measures changes in atmospheric pressure.
معنی(example):
ما یک باروموتور نصب کردیم تا ایستگاه جوی خود را بهبود بخشیم.
مثال:
We installed a baromotor to enhance our weather station.
معنی فارسی کلمه baromotor
:
باروموتور، دستگاهی برای اندازهگیری فشار جوی که در کاربردهای مختلف علمی استفاده میشود.