معنی فارسی baroneted

B2

بارونت شده، اصطلاحی برای توصیف کسی که عنوان بارونت را دریافت کرده است.

Someone who has been granted the title of baronet.

example
معنی(example):

او به خاطر مشارکت‌هایش در جامعه بارونت شده بود.

مثال:

He was baroneted for his contributions to society.

معنی(example):

بارونت شدن با مسئولیت‌های اجتماعی مختلفی همراه است.

مثال:

Being baroneted comes with various societal responsibilities.

معنی فارسی کلمه baroneted

: معنی baroneted به فارسی

بارونت شده، اصطلاحی برای توصیف کسی که عنوان بارونت را دریافت کرده است.