معنی فارسی baroneting

B1

بارونت‌سازی، عمل اعطای عنوان بارونت به فردی؛ مربوط به سیستم نجابت.

The process or act of creating or appointing a baronet.

example
معنی(example):

عمل بارونت‌سازی یک فرآیند رسمی است.

مثال:

The act of baroneting is a formal process.

معنی(example):

بارونت‌سازی در نجابت بریتانیا یک افتخار است.

مثال:

Baroneting is an honor in British nobility.

معنی فارسی کلمه baroneting

: معنی baroneting به فارسی

بارونت‌سازی، عمل اعطای عنوان بارونت به فردی؛ مربوط به سیستم نجابت.