معنی فارسی barricado

B1

سازه‌ای ساخته شده برای ایجاد یک مانع، به ویژه در جنگ یا محاصره.

A structure built to create a barrier, especially during warfare or siege.

example
معنی(example):

بارییکادو قدیمی به عنوان نمادی از گذشته ایستاده است.

مثال:

The old barricado stood as a symbol of the past.

معنی(example):

ما ویرانه‌های بارییکادو باستانی را در سایت باستان‌شناسی مشاهده کردیم.

مثال:

We observed the ruins of the ancient barricado at the archaeological site.

معنی فارسی کلمه barricado

: معنی barricado به فارسی

سازه‌ای ساخته شده برای ایجاد یک مانع، به ویژه در جنگ یا محاصره.