معنی فارسی bartering
B1فرآیند مبادله کالاها یا خدمات بدون استفاده از پول.
The process of exchanging goods or services without the use of money.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To exchange goods or services without involving money.
مثال:
She bartered a bonsai for one of the rare books in my library.
noun
معنی(noun):
Barter
example
معنی(example):
مبادله می‌تواند یک روش مؤثر برای صرفه‌جویی در هزینه باشد.
مثال:
Bartering can be an effective way to save money.
معنی(example):
جامعه یک رویداد مبادله برای تجارت اقلام سازماندهی کرد.
مثال:
The community organized a bartering event to trade items.
معنی فارسی کلمه bartering
:
فرآیند مبادله کالاها یا خدمات بدون استفاده از پول.
