معنی فارسی base camp
B1پایگاهی در محل کوه یا طبیعت که برای آمادهسازی و اقامت موقت در طول مسافرتهای کوهنوردی یا اکتشافی استفاده میشود.
A temporary camp used as a starting point for expeditions.
- noun
noun
معنی(noun):
An encampment used temporarily for storing supplies and preparing for a larger activity, such as mountain climbing or hunting.
example
معنی(example):
کوهنوردان قبل از صعود یک پایگاه را راهاندازی کردند.
مثال:
The climbers set up a base camp before their ascent.
معنی(example):
پایگاه به تمام ملزومات مورد نیاز مجهز بود.
مثال:
The base camp was equipped with all necessary supplies.
معنی فارسی کلمه base camp
:
پایگاهی در محل کوه یا طبیعت که برای آمادهسازی و اقامت موقت در طول مسافرتهای کوهنوردی یا اکتشافی استفاده میشود.