معنی فارسی basehead
B1شخصی که به موسیقی با بیس قوی و عمیق علاقهمند است.
A person who loves music focused on deep bass sounds.
- noun
noun
معنی(noun):
A habitual user of freebase; a crackhead.
example
معنی(example):
او واقعاً یک بیسهد است؛ تمام وقتش را به گوش دادن به موسیقی میگذراند.
مثال:
He is such a basehead; he spends all his time listening to music.
معنی(example):
یک بیسهد بودن به این معنی است که شما موسیقی با بیس قوی را دوست دارید.
مثال:
Being a basehead means you love music with strong bass.
معنی فارسی کلمه basehead
:
شخصی که به موسیقی با بیس قوی و عمیق علاقهمند است.