معنی فارسی baseband

B2

بیس باند، دامنه‌ فرکانسی یک سیگنال قبل از آنکه تبدیل به فرکانس بالاتر شود.

The frequency range of a signal before modulation; used in communication.

example
معنی(example):

سیگنال بیس باند برای سیستم‌های ارتباطی مهم است.

مثال:

The baseband signal is important for communication systems.

معنی(example):

در فناوری رادیویی، سطوح بیس باند تعیین می‌کنند که چگونه سیگنال‌ها ارسال می‌شوند.

مثال:

In radio technology, baseband levels define how signals are transmitted.

معنی فارسی کلمه baseband

: معنی baseband به فارسی

بیس باند، دامنه‌ فرکانسی یک سیگنال قبل از آنکه تبدیل به فرکانس بالاتر شود.