معنی فارسی bashawdom

B2

حکومت و قدرت یک باشا که می‌تواند شامل ویژگی‌های خاص حکمرانی و فرهنگی باشد.

The realm or governance of a bashaw, characterized by specific political and cultural traits.

example
معنی(example):

باشا‌دام با حکمرانی شدید مشخص می‌شد.

مثال:

The bashawdom was characterized by strict governance.

معنی(example):

در زیر حکومت باشا‌دام، بسیاری از سنت‌ها رونق گرفتند.

مثال:

Under the bashawdom, many traditions flourished.

معنی فارسی کلمه bashawdom

: معنی bashawdom به فارسی

حکومت و قدرت یک باشا که می‌تواند شامل ویژگی‌های خاص حکمرانی و فرهنگی باشد.