معنی فارسی basiated

B1

باسیاشده، به معنای پایه‌گذاری یا تشکیل یک ایده یا فرایند به کار می‌رود.

To establish or found an idea or process.

example
معنی(example):

دانشمند ایده فتوسنتز را پایه‌گذاری کرده است.

مثال:

The scientist has basiated the idea of photosynthesis.

معنی(example):

او در روش خود برای کشاورزی پایدار پایه‌گذاری شده بود.

مثال:

She was basiated in her approach to sustainable farming.

معنی فارسی کلمه basiated

: معنی basiated به فارسی

باسیاشده، به معنای پایه‌گذاری یا تشکیل یک ایده یا فرایند به کار می‌رود.