معنی فارسی basifugal

B1

باسفیوگال، اصطلاحی برای توصیف رشدی که از پایه دور می‌شود.

Denoting growth or movement away from the base.

example
معنی(example):

رشد باسیفیوگال در گیاهان به دور از پایه رخ می‌دهد.

مثال:

Basifugal growth in plants occurs away from the base.

معنی(example):

طبیعت باسیفیوگال شاخه‌ها به آنها اجازه می‌دهد که پخش شوند.

مثال:

The basifugal nature of the branches allows them to spread out.

معنی فارسی کلمه basifugal

: معنی basifugal به فارسی

باسفیوگال، اصطلاحی برای توصیف رشدی که از پایه دور می‌شود.