معنی فارسی basked

B1

به معنای نشستن یا در معرض نور خورشید قرار گرفتن به طوری که از گرمای آن لذت ببرید. معمولاً در زمینه‌ی تفریح و آرامش استفاده می‌شود.

To lie or relax in a warm or pleasant place, especially in the sun.

verb
معنی(verb):

To bathe in warmth; to be exposed to pleasant heat.

مثال:

to bask in the sun

معنی(verb):

To take great pleasure or satisfaction; to feel warmth or happiness. (This verb is usually followed by "in").

مثال:

I basked in her love.

example
معنی(example):

آنها در طول تعطیلات خود به آفتاب نشسته بودند.

مثال:

They basked in the sun during their holiday.

معنی(example):

گربه تمام بعدازظهر روی لبه پنجره آفتاب می‌گرفت.

مثال:

The cat basked on the windowsill all afternoon.

معنی فارسی کلمه basked

: معنی basked به فارسی

به معنای نشستن یا در معرض نور خورشید قرار گرفتن به طوری که از گرمای آن لذت ببرید. معمولاً در زمینه‌ی تفریح و آرامش استفاده می‌شود.