معنی فارسی bastardice
B1بدجنسی، رفتاری ناخوشایند و غیر اخلاقی که نشاندهنده بیاحترامی یا بیفرهنگی است.
A quality of being mean-spirited or dishonorable.
- NOUN
example
معنی(example):
رفتار او کاملاً بدجنسانه بود و هیچ حس شرافتی نداشت.
مثال:
His behavior was pure bastardice, lacking any sense of decency.
معنی(example):
منتقد فیلم را به عنوان یک اثر بدجنسانه رد کرد.
مثال:
The critic dismissed the movie as a work of bastardice.
معنی فارسی کلمه bastardice
:
بدجنسی، رفتاری ناخوشایند و غیر اخلاقی که نشاندهنده بیاحترامی یا بیفرهنگی است.